معنی آکنده گوش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

آکنده گوش. [ک َ دَ / دِ] (ص مرکب) اصم ّ. کر. مجازاً، اندرزناپذیر. که پند ننیوشد:
فراوان سخن باشد آکنده گوش
نصیحت نگیرد مگر در خموش.
سعدی.
پریشیده عقل و پراکنده هوش
ز قول نصیحتگر آکنده گوش.
سعدی.
بفریادتا برنداری خروش
سخن نشنود مرد آکنده گوش.
؟

فرهنگ معین

(~.) (ص مر.) اندرزناپذیر.

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) کر اصم، اندرز ناپذیر آنکه بپند گوش ندهد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر