معنی آهن گاو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

آهن گاو. [هََ] (اِ مرکب) گاوآهن. آهن جفت. ایمر. ایمد. سپار.

فرهنگ فارسی هوشیار

گاو آهن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر