معنی آهل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
آهل. [هَِ] (ع ص) آنکه او را زن باشد. || بامردم. باسکنه. آبادان. آبادان بمردم. پرمردم. باکسان. || آبادکننده. (مقدمهالادب زمخشری).
فرهنگ معین
(هِ) [ع.] (ص.) مردی که زن و فرزند داشته باشد.
فرهنگ واژههای فارسی سره
جای باش، رام، زن دار
فرهنگ فارسی هوشیار
مردی که زن وفرزند دارد
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.