معنی آهرمنی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

آهرمنی. [هَِ م َ] (ص نسبی) منسوب به آهرمن.
- کلمات آهرمنی، کلمات زشت و نیز آن کلمات که بجای کلمه های خوب آرند بقصد ایذاء و تخفیف و اهانت، مانند درائیدن و لاییدن به معنی گفتن.ترکیدن، بجای زادن. تمرگیدن، بجای نشستن یا خفتن. کپیدن و کپه ٔ مرگش را گذاشتن، بجای خفتن. کوته کردن، بجای زائیدن بسیار. گوربگور افتادن، بجای مردن. عر زدن، بجای گریه کردن. گورش را گم کردن، بجای رفتن. کوفت یا زهرمار کردن، بجای خوردن. جان بکن، بجای بده. گم شو، بجای برو. خفه شو، بجای مگوی و ساکت شو. خبر مرگت بیاید، بجای چرا دیر آمدی یا چرا دیر آیی.

فرهنگ معین

(هَ مَ) نک اهریمنی.

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) منسوب به آهرمن اهریمنی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر