معنی آهاردار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

آهاردار. (نف مرکب) آهارزده. آهارکرده: کاغذ آهاردار. چلوار آهاردار.

فرهنگ عمید

جامه یا پارچه‌ای که به آن آهار زده باشند، دارای آهار،

فرهنگ فارسی هوشیار

آهار زده

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر