معنی آنوریسم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(نِ) [یو.] (اِ.) غده متشکل از خون که غالباً به شریان مربوط است و محتویات آن ممکن است خون مایع یا خون منعقد باشد؛ آنوریسما و انوریسم نیز گویند.

فرهنگ عمید

حفرۀ کوچکی که از گشاد شدن موضعی در یکی از شریان‌های بدن، به دلیل ضعف یا نقص جدار آن حاصل می‌شود،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

خون روانگی، رگ فراخی

فرهنگ فارسی هوشیار

فرانسوی بر گرفته از یونانی رگ فراخی خونروانگی (اسم) غده مشکل از خون که غالبا به شریان مربوطست و محتویات آن ممکنست خون مایع یا خون منعقد باشد آنوریسما انوریسما آنورسما انوریسم.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر