معنی آلیز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
آلیز. (اِمص، اِ) جُفته. جُفتک، و آن لگد پرانیدن ستور باشد با دو پای از پس. || رَم.
جفتک، جفته، لگد، جَست و خیز، رم، رمیدن. [خوانش: (اِ.)]
جستوخیز چهارپایان، جفته، جفتک، جفته و لگد،
* آلیز زدن:
جستوخیز کردن،
جفته و لگد انداختن،
جفتک جفته لگد پرانیدن ستور با دو پای از عقب، جست جستن، رم رمیدن.