معنی آسوده دل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
آسوده دل. [دَ / دِ دِ] (ص مرکب) فارغ البال. بی دلواپسی. بی رنج. بی عذاب. غیرمضطرب:
کسی خسبد آسوده در زیر گل
که خسبند از او مردم آسوده دل.
سعدی (بوستان).
(~. دِ) (ص مر.) آسوده خاطر، فارغ البال، بی دلواپسی.
آسودهخاطر، کسی که دلواپس و مضطرب نباشد: کسی خسبد آسوده در زیر گل / که خسبند از او مردم آسودهدل (سعدی۱: ۷۹)،
مضطرب وپریشان نبودن