معنی آسوده خاطر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

آسوده خاطر. [دَ / دِ طِ] (ص مرکب) آسوده دل. فارغ البال:
آسوده خاطرم که تو در خاطر منی
گر تاج می فرستی و گر تیغ می زنی.
سعدی.

فرهنگ معین

(~. طِ) [فا - ع.] (ص مر.) آسوده - دل، فارق البال.

فرهنگ عمید

آسوده‌دل،

حل جدول

فارغ‌البال

فراغ البال

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

آسود هدل

فرهنگ فارسی هوشیار

آسوده دل، فارغ البال

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر