معنی آسبان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

آسبان. (ص مرکب، اِ مرکب) آسیابان:
هنوز این آس خون گردان از آن است
که آن بی آب دیده آسبان است.
نزاری قهستانی.

فرهنگ معین

(ص مر.) آسیابان.

فرهنگ عمید

"

فرهنگ فارسی هوشیار

آسیابان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر