معنی آزرمجو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
با شرم، کم رو، منصف، عادل. [خوانش: (ی) (~.) (ص فا.)]
فرهنگ عمید
آزرمخواه، باشرم و حیا، عفیف،
دادگر،
آنکه حرمت دیگران را نگه دارد، احترامکننده: کسی کاو تو را نیست آزرمجوی / چه جویی چه خواهی از او آبروی (فردوسی: ۷/۵۸۳ حاشیه)،
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) باشرم با عفت با آزرم، با تقوی بافضیلت، دادور با نصفت عادل.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.