معنی آریه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

آریه. [ری ی َ] (ع اِ) (شاید از ریشه ٔ فارسی آرواره) سوراخ که دندان در آن جای دارد. (بحرالجواهر). || آری ّ. آخیه که چهارپایان را بدان بندند. معلف. ج، اواری.

آریه. [رِ ی ِ] (اِخ) نام سپهدار ایرانی طرفدار پادشاهی کوروش صغیر. این سپهدار در جنگ کوناکزا در 401 ق.م. فرمانده میسره ٔ سپاه بود. پس از شکست کوروش دوستی خود را با یونانیان نگاه داشت و نقشه ٔ بازگشت ده هزار سرباز مزدور یونانی را او طرح کرد، لیکن عاقبت به اردشیر م ِنُن پیوست.

گویش مازندرانی

آرواره، لثه

چیزهایی عاریه ای که می توان به طور موقت از آن استفاده نمود...

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر