معنی آداش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

آداش. (ترکی، ص مرکب، اِ مرکب) آتاش. سمی ّ. همنام:
گر کار بنامستی از آداشی عمّر
فرزند تو با عمّر بودستی هموار.
ناصرخسرو.
رجوع به آتاش شود.

فرهنگ معین

[تر.] (اِ.) همنام، هم اسم.

فرهنگ عمید

نسبت میان دو تن که یک نام داشته باشند، همنام، هم‌اسم،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

همنام

فرهنگ فارسی هوشیار

همنام ویک اسم

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر