معنی آجام در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

آجام. (ع اِ) جج ِ اَجَمه، به معنی نیستان و نیزار و بیشه:
با پیل پیلی کند بمیدان
با شیر شیری کند در آجام.
فرخی.
چون دگران پادشاه نز عملی تو
شیر بمنشور نیست والی آجام.
اثیر اخسیکتی.
آب آجام و بطایح بدتر است
کآن ببیشه وین بسنگ اخضر است.
حکیم شیرازی.
|| ج ِ اُجْم و اُجُم، به معنی حصار و حصن و دژ و دز.

فرهنگ عمید

اجم

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

بیشه ها، نیزارها

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: اجم اجمه) بیشه ها نیزارها (اسم) جمع: اجم و اجم و جج. اجمه بیشه ها نیزارها.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر