معنی آتش سوز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
آتش سوز. [ت َ] (اِ مرکب) آتش سوزان. حریق. (دهار):
بر آتش سوز گردآید همه کس
تو بر فریاد آتش سوز من رس.
(ویس و رامین).
فرهنگ عمید
چیزی که در آتش سوخته باشد،
برافروزندۀ آتش،
حریق، آتشسوزی: بر «آتشسوز» گرد آید همه کس / تو هم فریاد آتشسوز من رس (فخرالدیناسعد: ۳۰۷)،
فرهنگ فارسی هوشیار
آتش سوزان، حریق
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.