معنی آتشبار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

ریزنده آتش (شخص یا شی ء)، چخماق، تفنگ، توپ، یک واحد از توپخانه شامل چهار گروهان. [خوانش: (~.) (اِفا.)]

فرهنگ عمید

(نظامی) توپ،
(نظامی) یک واحد از قسمت توپخانه شامل چهار گروهان،
(صفت) هرچیز توٲم با درخششِ ناشی از عصبانیت: نگاه آتشبار،
(صفت) بسیارگرم،

حل جدول

یک واحد از توپخانه

واحد آتش توپخانه

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) ریزنده ی آتش (شخص یا شی ء)، چخماق، تفنگ، توپ، یک واحد از توپخانه شامل چهار گروهان.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر