معنی آب ریختن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
داخل کردن آب در ظرفی، ادرار کردن، پیشاب ریختن. [خوانش: (تَ) (مص م.)]
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) گودالی که برای آبهای مستعمل مانند آب حمام و مطبخ کنده باشند، مستراح مبرز، ظرفی که از آن آب ریزند آفتابه، دلو (آبکش)، سرازیریهایی که آب آنها برودی میرسد.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.