معنی آبه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

آبه. [ب َ / ب ِ] (اِ) لیزابه و لعابی که با جنین توأم برآید از شکم مادر. سخد. شاهد. نخط.

آبه. [ب َ / ب ِ] (اِ) در نوشابه و شورآبه و دوآبه، آب.

آبه. [آب ْ ب َ / ب ِ] (اِ) در زبان کودکان خُرد، آب.

آبه. [ب َ] (اِخ) نام قریه ای نزدیک ساوه و نسبت بدان آبی است و آن را آوه نیز گویند و نسبت بدان آوی باشد. || نام قریه ای به اصفهان. || نام شهری به افریقیه.

فرهنگ معین

(بِ) (اِ.) مایعی غلیظ که با جنین از شکم مادر خارج می شود.

فرهنگ عمید

مایعی غلیظ که با جنین از شکم مادر خارج می‌شود، لیزابه،

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) لیزابه و لعابی که توام با جنین از شکم مادر برآید.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر