معنی آبسالان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

آبسالان. (اِ مرکب) ج ِ آبسال:
همان شیپور با صد راه نالان
بسان بلبل اندر آبسالان.
(ویس و رامین).

فرهنگ معین

(اِمر.) بهاران، فصل کار.

فرهنگ عمید

بهار،
سال پرآب و پرباران،
باغ، بوستان: همان شیپور بر صد راه نالان / به سان بلبل اندر آبسالان (فخرالدین‌اسعد: ۶۳)،

حل جدول

بهاران

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) بهاران فصل بهار هنگام بهار نوبهاران.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر