معنی آباء در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
آباء. (ع اِ) ج ِ اَب. پدران.
- آباء علوی، افلاک و ستارگان. سبعه ٔ سیاره.
- آباء عنصری، آخشیجان. چارآخشیج. عناصر اربعه. بسائط. چهاراَرکان. امهات. اسطقسات. ارکان اربعه. کیان:
مر جاه تو و قدر ترا از سر معنی
آباء و سطقسات غلامند و پرستار.
سنائی.
- آباء یسوعیین، کشیشان پیرو طریقت ایگناس.
جمع اَب، پدران، اجداد، کشیشان. [خوانش: [ع.] (اِ.)]
پدران، نیاکان
اجداد، اسلاف، پدران، پیشینیان، نیاکان،
(متضاد) اخلاف
پدران، اَجداد، جمع اَب
آباء، پدرها، اَجداد، (مفرد: اَب)،