معنی آبا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

آبا. (از ع، اِ) در تداول فارسی، آباء:
تا آدم و حوا که شدند اصل تناسل
هستی ملک و شاه به اجداد و به آبا.
مسعودسعد.
ای خرابات جوی پرآفات
پسر خر توئی و خر آبات.
سنائی (حدیقه).

فرهنگ عمید

[جمعِ اَب] = اب
اجداد،
* آباء سبعه: [قدیمی]
هفت‌پدر، هفت‌پدران،
[مجاز] هفت‌ستاره، هفت‌سیاره،
* آباء علوی: [قدیمی]
پدران آسمانی،
[مجاز] هفت‌سیاره، هفت‌فلک، هفت‌سپهر،

گویش مازندرانی

پدر بزرگ

فرهنگ فارسی هوشیار

جمع اب. پدران اجداد: آبا و اجداد ما برین عقیده بودند، کشیشان (مسیحی) آبا ء کلیسا آبا ء کنیسه. یا آبا ء سبعه هفت پدران آباء سبعه. یا آباء علوی. پدران آسمانی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر