ترجمه پیشین‌ به انگلیسی

پیشین‌

پیشین‌

  • Bygone, Early, Erstwhile, Ex-, Foregone, Forward, Head, Last, Late, Old, Old-Time, Onetime, Past, Preceding, Previous, Prior, Pristine, Proto-, Quondam, Re-, Whilom, Yester

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
امتیاز شما به نتایج جستجوی پیشین‌ در سایت جدول یاب:
معنی این واژه در بانک های دیگر
  • پیشین (فرهنگ معین): (ص نسب.) گذشته، قبلی، کسی که در سال های گذشته می زیسته، جمع پیشینیان، (ق.) پیشتر، جلوتر، اول، نخست، نیمروز، ظهر. [خوانش: (ص مر.)]
  • پیشین (لغت نامه دهخدا): پیشین. (اِخ) (دریای...) در زابلستان بود. (مزدیسنا ص 421).
  • پیشین (فارسی به عربی): اسبقیه، اول
  • پیشین (فرهنگ عمید): سابق، گذشته، قبلی: آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر / کآن سابقهٴ پیشین تا روز پسین باشد (حافظ: ۳۳۰)،
    پیشی، جلویی،
    (اسم) ظهر، نیمروز،
  • پیشین (حل جدول): دیرینه، قدیمی
  • پیشین (مترادف و متضاد زبان فارسی): دیرینه، سابق، سابق، سلف، قبلی، قدیم، متقدم، ظهر، نیمروز،
    (متضاد) تازه، پسین
  • پیشین (فرهنگ فارسی هوشیار): سابق، اقدم، سلف، قدیم، گذشته، متقدم، قبلی
  • پیشین (فارسی به ایتالیایی): ex