ترجمه مجاور به انگلیسی

مجاور

مجاور

  • Adjacent, About, By-, Beside, Besides, Contiguous, Near, Nearby, Hard, Neighbor, Neighboring, Next, Outside, Tangent, Toward, Upon

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
امتیاز شما به نتایج جستجوی مجاور در سایت جدول یاب:
معنی این واژه در بانک های دیگر
  • مجاور (فرهنگ معین): (مُ وِ) [ع.] (اِفا.) همسایه، همجوار، در کنار دیگری، کسی که به قصد ثواب در کنار یک بنای مقدس اقامت می کند.
  • مجاور (لغت نامه دهخدا): مجاور. [م ُ وِ] (ع ص) همسایه. (دهار). همسایگی کننده. (غیاث) (آنندراج) همجوار و همسایه و در پهلو و در کنار و هم پهلو. (ناظم الاطباء):
    ترا تا کعبه ٔ احسان شناسند
    منم باکعبه ٔ احسان مجاور.
    امیرمعزی.
    آتش وقتی از نزدیک خرمن مجاوران خود سوزاند و وقتی از دور سرگشتگان ره گم کرده را به مقصد رساند. (مرزب ...ادامه مطلب...
  • مجاور (فارسی به عربی): اقترب منه، جار، ضد، قادم، مجاور
  • مجاور (عربی به فارسی): نزدیک , مجاور , همسایه , همجوار , دیوار بدیوار
  • مجاور (فرهنگ عمید): همسایه، کسی که در محلی نزدیک مسکن کس دیگر اقامت اختیار کند و در آنجا به ‌سر ببرد،
    آن‌که یا آنچه در کنار چیز دیگر قرار دارد،
    کسی که برای به دست آوردن ثواب در یک مکان مقدس اقامت دارد،
  • مجاور (حل جدول): همسایه
  • مجاور (مترادف و متضاد زبان فارسی): جار، قریب، کنار، مشرف، هم‌جوار، هم‌دیوار، همسایه، هم‌کوچه، مقیم حرم، معتکف، مقیم، ساکن
  • مجاور (فرهنگ فارسی هوشیار): همسایگی کننده، همجوار
  • مجاور (فرهنگ فارسی آزاد): مُجاوِر، همسایه، مسکن گزیننده در همسایگی، هم مسکن، اقامت گزیننده در مسجد یا شهرهای مذهبی یا بقاع،
  • مجاور (فارسی به ایتالیایی): adiacente
  • مجاور (فارسی به آلمانی): Angrenzend, Folgend, Gegen, Nachbar (m), Nächst-, Nächst, Nächste, Nächsten, Nächster (m), Nächstes, Wider