ترجمه درآمد به انگلیسی

درآمد

درآمد

  • Earnings, Income, Pocketbook, Prolegomena, Return, Revenue, Take, Takings

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
امتیاز شما به نتایج جستجوی درآمد در سایت جدول یاب:
معنی این واژه در بانک های دیگر
  • درآمد (فرهنگ معین): دخل، عایدی، شروع، ابتدا،
  • درآمد (لغت نامه دهخدا): درآمد. [دَ م َ] (مص مرکب مرخم، اِمص مرکب) درآمدن. داخل شدن. دخول: آنکه گردانیده است هر مدتی را نوشته ای و هر کاری را دری و هر درآمدی را سبب درآمدی و هر زنده ای را زمانی تقدیر کرده است. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 307). یعنی تو کیستی و کی اجازت داد به درآمد. (قصص الانبیاء ص 99). تا درآمد و بیرون شد، ایشان از مضایق و دقایق سخن ...ادامه مطلب...
  • درآمد (فرهنگ عمید): سود و بهره‌ای که از کار و تجارت یا ملک‌داری و زراعت به دست آید، سود، دخل: درآمد مرد را بخشنده دارد / زمین تا درنیارد برنیارد (نظامی۲: ۳۰۲)،
  • درآمد‬ (فارسی به ترکی): gelir
  • درآمد (حل جدول): سود، دخل، بهره
  • درآمد (مترادف و متضاد زبان فارسی): دخل، رزق، عایدی، مداخل، مدخل،
    (متضاد) هزینه
  • درآمد (واژه پیشنهادی): بودجه
  • درآمد (فرهنگ فارسی هوشیار): سود، بهره که از سود و تجارت و یا غیره بدست آید سود، بهره، دخل
  • درآمد (فارسی به ایتالیایی): guadagno