ترجمه تودار به انگلیسی

تودار

تودار

  • Close, Closemouthed, Reserved, Reticent, Self-Contained, Strange, Uncommunicative, Undemonstrative

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
امتیاز شما به نتایج جستجوی تودار در سایت جدول یاب:
معنی این واژه در بانک های دیگر
  • تودار (لغت نامه دهخدا): تودار. (نف مرکب) کسی که افکار خود را پوشیده دارد. که اسرار خود به کس نگوید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رازدار. خلاف تنک حوصله و تنک دل: چهره ٔاو جوان و تودار بود. (سایه روشن صادق هدایت ص 13).
  • تودار (فرهنگ عمید): کسی که راز خود یا دیگری را در دل نگاه ‌دارد و به کسی اظهار نکند، رازدار،
  • تودار‬ (فارسی به ترکی): içe dönük
  • تودار (حل جدول): رازنگهدار
  • تودار (مترادف و متضاد زبان فارسی): آب‌زیرکاه، موذی، حیله‌گر، محیل، مکار، نیرنگ‌باز، دورو، ریاکار، ظاهرساز، خوددار
  • تودار (گویش مازندرانی): تابیده، بافته، آدم رازدار، تب دار
  • تودار (فرهنگ فارسی هوشیار): رازدار، کسی که افکار خود را پوشیده دارد