معنی تازه‌ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Crisp, Fresh, Late, Latter-Day, Maiden, Mint, New, Newfangled, Novel, Original, Recent, Scarcely, Spick-And-Span, Strange, Unprecedented, Warm, Young

فارسی به ترکی

taze

فارسی به عربی

اخضر، اخیر، جدید، صغیر، متاخرا

فارسی به ایتالیایی

fresco

croccante

فارسی به آلمانی

Dreist, Frisch, Grün, Jung, Luftig, Naseweis, Neugebacken, Spät, Verspätet, Vorlaut, Neu, Neue, Neuen, Neuer, Neues

پیشنهادات کاربران

نوین

نو، جدید

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر