معنی مهار به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Anchor, Bit, Bridle, Collar, Control, Curb, Guideline, Hold, Stay, Lid, Management, Regulation, Reins, Restraint, Shunt, Sling, Strut, Subjugation, Takeover, Tether

فارسی به عربی

اقامه

فارسی به ایتالیایی

redini

فارسی به آلمانی

Bleiben [verb], Halfter (m [noun], Schlinge (f) [noun]

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر