ترجمه اراستن به عربی

اراستن

اراستن

  • اجاص مجفف، اکس، ثوب، جمیل، جهز، حلیه، رتب، رتبه، شجاع، صور، طابق، طرز، عاده، عریس، مدی، مرتب، ملابس، نعمه، هاله

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
امتیاز شما به نتایج جستجوی اراستن در سایت جدول یاب:
معنی این واژه در بانک های دیگر
  • اراستن (حل جدول): تزیین
  • اراستن (فارسی به آلمانی): Angewohnheit [noun], Anmut (f), Aufräumen, Backpflaume (f), Gewohnheit [noun], Gnade (f), Grazie (f), Ordentlich, Zustand [noun], Nett, Niedlich