relamerse به فارسی | دیکشنری اسپانیایی

relamerse
  • لا ف زدن، بالیدن، فخرکردن، باتکبر راه رفتن، بادکردن، لا ف، مباهات، رجز خواندن، نگاه از روی کینه و بغض، نگاه عاشقانه و حاکی از علا قه، نگاه حسرت امیز کردن، خیره نگاه کردن، ذاءقه، مزه، طعم، چاشنی، ذوق، رغبت، اشتها، مزه اوردن، خوش مزه کردن، با رغبت خوردن، لذت بردن از.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر