humor به فارسی | دیکشنری اسپانیایی

humor
  • مشرب، خیال، مزاح، خلق، شوخی، خوشمزگی، خوشی دادن، راضی نگاهداشتن، خلط، تنابه، مشرب، خیال، مزاح، خلق، شوخی، خوشمزگی، خوشی دادن، راضی نگاهداشتن، خلط، تنابه، حالت، حوصله، حال، سردماغ، خلق، مشرب، وجه، روح، جان، روان، رمق، روحیه، جرات، روح دادن، بسرخلق اوردن، اب دادن (فلز)، درست ساختن، درست خمیر کردن، ملا یم کردن، معتدل کردن، میزان کردن، مخلوط کردن، مزاج، حالت، خو، خلق، قلق، خشم، غضب.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر