extremidad به فارسی | دیکشنری اسپانیایی

extremidad
  • نهایت، حدنهایی، انتها، سر، ته، انتها، مضیقه، شدت، عضو، عضو بدن، دست یا پا، بال، شاخه، قطع کردن عضو، اندام زبرین، اندام زیرین.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر