embrollar به فارسی | دیکشنری اسپانیایی

embrollar
  • مغشوش شدن، باهم اشتباه کردن، اسیمه کردن، گیج کردن، دست پاچه کردن، کیک کوچک شبیه حلقه، درهم امیختگی، شلوغی، تکان تکان خوردن، سواری کردن، گیج کردن، خراب کردن، درهم وبرهم کردن، گیجی، تیرگی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر