wrathful به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
خشمگین
-
عصبانی
-
برانگیخته
-
غضبناک
-
قهر آلود
-
کینه جوئی کردن
-
تلافی کردن
-
تلافی درآوردن
-
عشق یا کینه خود را آشکارکردن