window به فارسی | دیکشنری انگلیسی

window
  • پنجره

  • روزنه

  • ویترین

  • دریچه

  • پنجره دار کردن

  • پنجره 1. بازتابنده پاد سنج رادار، تشکیل شده از ورقه فلزی یا سیمهایی که طول آنها به گونه ای انتخاب می شود که در بسامدهای مورد انتظار رادار دشمن تشدید ایجاد کنند. این بازتابنده به صورت قطعات از هواپیما فرو می ریزند یا از بدنه راکت جدا می شوند. آنها را برای اولین بار پنجره نامیدند زیرا قطعات اولیه به اندازه قابهای شیشه ای کوچک بودند بعدها معلوم شد که قطعات نواری نیز به همان خوبی عمل می کنند و ورقه فلزی کمتری مصرف می کنند. 2. سوراخی در جداکننده میان دو کاواک یا موجبر که برای تزویج به کار می رود.3. ماده که حداقل مقدار انرژی تابشی را جذب و منعکس می کند. از آن برای درزگیری حباب خلأ لامپها ریزموج یا الکترون دیگر استفاده می شود تا مانع از عبور تابش مطلوب از طریق حباب به سیستم خروجی شود. آلومینا، یاقوت، برلیان، و کوارتز نمونه هایی از مواد پنجره ای هستند که انرژی ریزموج را عبور می دهند. از مواد دیگر برای خروج انرژی مادون قرمز استفاده می شود. 4. پنجره رادیویی جوی.

  • پنجره

  • پنجره - ناحیه ای از صفحه نمایش که برای منظور خاصی کنار گذاشته شده است. در مک اینتاش، میکروسافت ویندوز و سایر سیستمهای عامل مشاه، صفحه به پنجره هایی برای تک نرم افزارهای گوناگون تقسیم می شود، و کاربر می تواند اندازه شکل م مکان هر پنجره را کنترل کند. پنجره ی فعال، پنجره ای است که شما در حال نوشتن در آن هستید. برای حرکت دادن پنجره، اشاره گر ماوش را روی خط عنوان (titte bar) قرار داده، دکمه ی چپ را پایین نگه دارید و ماوس را حرکت دهید. برای تغییر اندازه ی پنجره نیز همان کار را انجام دهید، اما با اشاره گر روی حاشیه چپ، راست، یا انتهای پنجره. این کار را بکنید. برای بستن پنجره، کلید ماوس را روی کادر close را فشار دهید. نگاه کنید به menu bar ; scrool bar; icon ; minimize ; title bar; pull-down menu; message box; dialog box ; minimize.

  • پنجره

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری