vagabond به فارسی | دیکشنری انگلیسی

vagabond
  • ولگرد

  • ولگردی کردن

  • دربدر

  • خانه بدوش

  • بیکاره

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر