unwieldy به فارسی | دیکشنری انگلیسی

unwieldy
  • سنگین

  • گنده

  • بدهیکل

  • دیر جنب

  • صعب

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر