union به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
اجتماع
-
اتحاد
-
اتحادیه اتحاد واتفاق
-
یگانگی وحدت
-
اتصال
-
پیوستگی
-
پیوند
-
وصلت
-
اتحادیه
-
الحاق
-
اشتراک منافع
-
پارچه مخلوط-پارچه مخلوط پشم وسایرالیاف
-
اتحادیه، انجمن، مجموع، اتحاد، مهره ی ماسوره، بست، اتصال، اجتماع
-
اجتماع
-
مهره ماسوره
-
اجتماع داده ای که می تواند مقادیر بیش از یک نوع داده را در خود ذخیره کند. نگاه کنید به variant.
-
اتحاد، اجتماع