translator به فارسی | دیکشنری انگلیسی

translator
  • مترجم

  • برگرداننده پچواک گر

  • مترجم

  • ترجمان

  • دیلماج

  • مترجم،بسامد گردان 1. سیستم یا شبکه کامپیوتری با رودیها و خروجیهای متعدد متصل شده به گونه ای که وقتی سیگنال نشان دهنده ی اطلاعات بیان شده به صورت رمز معین به ورودی ها اعمال می شود، سیگنالهای خروجی همان اطلاعات را با رمز دیگری نشان می دهند. 2. ترکیب گیرنده تلویزیونی وفرستنده کم توان تلویزیونی که می تواند سیگنالهای تلویزیونی را در یک بسامد دریافت کند و آنها را در بسامد دیگری مجدداً ارسال کند تا از دریافت آنها در مناطقی که تحت پوشش مستقیم آن ایستگاه تلویزیونی نیست، جلوگیری کند. بسامد گردان معمولاً در کانالهای UHF از شماره ی 73 تا شماره ی 83 کار پخش را انجام می دهد.

  • مترجم 1. برنامه ای که داده را میان برنامه هی کاربردی مبادله می کند. نگاه کنیدبه filter export. import. 2. برنامه ای که تلاش می کند تا زبان موجود را به زبان دیگری ترجمه کند. نگاه کنیدبه natural language processing.

  • مترجم

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر