toroid به فارسی دیکشنری انگلیسی
toroid
-
چنبره سطح ایجادشده از خط مارپیچی
-
مارپیچی
-
حلقه - چمبره - نوعی کویل یا مبدل
-
چنبره پیچک یا ترانسفورماتور پیچیده شده روی هسته دونات شکل. هسته هایی چنبره ای بیشترین میدان مغناطیسی را در داخل خود با کمترین نشستی شار به خازج، تولید می کنند.
-
چنبره
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.