tolerantly به فارسی | دیکشنری انگلیسی

tolerantly
  • بامدارا

  • مدارا آمیز

  • آزادمنش

  • آزاده

  • دارای سعه نظر

  • شکیبا

  • اغماض کننده

  • بردبار

  • شخص متحمل

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری