tidy به فارسی | دیکشنری انگلیسی - جدول یاب

tidy به فارسی دیکشنری انگلیسی

tidy
  • بطورمنظم

  • مرتب

  • پاکیزه

  • منظم کردن

  • آراستن

  • مرتب کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر