synchronize به فارسی | دیکشنری انگلیسی

synchronize
  • همگاه بودن

  • همزمان کردن

  • از حیث زمان باهم مطابق کردن

  • انطباق زمانی داشتن

  • مطابق کردن - همزمان کردن - هم سرعت کردن - همراه کردن

  • همزمان سازی ایجاد همزمانی آن راسینگ متیز می نامند.

  • هم زمان کردن، همدوره کردن

  • بطور همزمان‌

  • همزمان بودن

  • مطابق بودن

  • همزمان بودن

  • همساز بودن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری