successor به فارسی | دیکشنری انگلیسی

successor
  • خلف

  • مابعد

  • جانشین (حق) جانشین

  • خلف

  • اخلاف

  • قائم مقام

  • ما بعد، پی آمد، پس نیاز

  • گره فرزند، تالی، فرزند، گروه بعدی

  • خَلَف

  • قایم مقام، جانشین، وارث

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری