stud به فارسی | دیکشنری انگلیسی

stud
  • گل میخ

  • قپه

  • دکمه سردست

  • دسته

  • اسب تخمی

  • حیوانی که برای اصلاح نژاد نگهداریمیشود

  • داربست

  • میخ زدن

  • نشاندن

  • آراستن

  • مرصع کردن

  • پرکردن

  • گل میخ

  • روباز

  • ستون

  • گلمیخ

  • میخ

  • پشتبند عمودی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری