stub به فارسی | دیکشنری انگلیسی

stub
  • کنده

  • ریشه

  • ته سیگار

  • ته چک

  • ته سوش

  • ته

  • ته بلیط

  • کوتوله

  • از بیخ کندن

  • تحلیل بردن

  • راندن

  • کوبیدن

  • استاب، زایده 1. قسمت کوتاهی از خط انتقال، باز یا اتصال کوتاه شده در سر دیگر که به طور موازی با خط انتقال وصل شده است تا امپدانس خط را با آنتن یا فرستنده تطبیق دهد. 2. زایده بیرون آمده به طول یک چهارم طول موجی که پایه عایقی را برای موجبر یا کاواک می سازد.

  • شاخک، قطعه فرعی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری