still به فارسی | دیکشنری انگلیسی

still
  • (advandadj):آرام

  • خاموش

  • ساکت

  • بی حرکت

  • راکد

  • همیشه

  • هنوز

  • بازهم

  • هنوزهم معذلک

  • (nandvi

  • vt): آرام کردن

  • ساکت کردن

  • خاموش شدن

  • دستگاه تقطیر

  • عرقگرفتن از

  • سکوت

  • خاموشی

  • آرام، بی جوش

  • ولی باز، باز هم، همچنان، ولی، ‌ باز

  • دستگاه تقطیر

  • عکس‌

  • ساکن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری