staffing به فارسی | دیکشنری انگلیسی

staffing
  • به کار گماردن، به کار گماری، استخدام، ستاد سازی، کارگزینی

  • قابل دسترسی ساختن افراد برای سازمانها.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر