socket به فارسی | دیکشنری انگلیسی

socket
  • پریز

  • بوشن

  • حفره حفره

  • جا

  • خانه

  • کاسه

  • گوده

  • حدقه

  • جای شمع (درشمعدان)

  • سرپیچ

  • کاسه چشم

  • در حدقه یاسرپیچ قرار دادن

  • سرپیچ لامپ - پریز برق - سوراخ - منفذ - حفره - جا- مفصل لوله - بوش

  • پایه گیر

  • فرورفتگی، حفره، گودال، بوش، پریز

  •  ساکت دندانی، حفره دندان حفرۀ دندانی...‏

  • حفره، گودال، محفظه تو خالی

  • شکاف، سوکت، شیار - مسیر ارتباطی میان دو برنامه ی کامپیوتری که الزاماً بر روی یک کامپیوتر اجرا می شوند. سوکت ها توسط یک برنامه ی راه انداز دستگاه که اتصالات مورد نیاز شبکه ای را ایجاد می کند، مدیریت می شوند؛ برنمه هایی که توسط این سوکت ها ارتباط برقرار می کنند، نیازی به دانستن چگونگی عملکرد شبکه ندارند. نگاه کنید به winsock.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری