slake به فارسی | دیکشنری انگلیسی

slake
  • فروکشی

  • تخفیف

  • کاهش

  • فرونشستن

  • معتدل شدن

  • کاهش یافتن

  • آبدیده کردن

  • شکفتن

  • فروپاشیدن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری