slake به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
فروکشی
-
تخفیف
-
کاهش
-
فرونشستن
-
معتدل شدن
-
کاهش یافتن
-
آبدیده کردن
-
شکفتن
-
فروپاشیدن