sinter به فارسی | دیکشنری انگلیسی

sinter
  • خاکستر

  • ته مانده وزوائد ذوب آهن

  • رسوب

  • بستن وسخت شدن

  • مواد متحجر شده دردهانه چشمه آب گرم

  • کلوخه، بازپخت، کلوخه شدن، کلوخه کردن

  • کلوخه سازی

  • تفجوش

  • کلوخه

  • تراورس

  • کلوخه سازی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری